دل انگیخته(اِ) مضطرب. پریشان، مشتاق: به خون ریختن شد دل انگیخته ز خون چنان بیگنه ریخته. نظامی ادامه... مضطرب. پریشان، مشتاق: به خون ریختن شد دل انگیخته ز خون چنان بیگنه ریخته. نظامی لغت نامه دهخدا